• یک عاشقانه آرام.... 
  • تماس  

نمی‌گویم ابوالفضل چگونه به زمین آمد...

29 مهر 1394 توسط مدرسه علمیه صدیقه فاطمه س گرگان

من این ماجرا را برای دوستانم نقل کرده‌ام. سه یا چهار سال پیش رفته بودم پیش دندانپزشکی که سید اولاد پیغمبر است. در حالی که دندان مرا اصلاح می‌کرد، تلفن زنگ زد. بعد از صحبت کردن، به من گفت این خانمی که با من صحبت کرد مسیحی است و من با داماد او رفیق هستم؛ او هم پزشک است و با هم در ارومیه دوره گذراندیم. سال گذشته دامادش سر درد شدیدی گرفت که معلوم شد غده بزرگ و خطرناکی در سرش هست و پزشکان هم می‌گفتند که اگر عمل کند می‌میرد. خیلی هم مضطرب بود؛ بالاخره عمل کرد و خوب شد. گذشت تا اینکه چندی قبل که من می‌خواستم بروم مشهد، این خانم به من گفته بود که هر وقت خواستی بروی مشهد، من را هم خبر کن. وقتی می‌خواستم بروم زنگ زدم؛ او آمد و یک بسته آورد و گفت می‌روی مشهد، این را بده به آستان؛ پول است. گفتم ماجرا چیست؟ گفت وقتی دامادم آن طور شد و می‌خواستیم عمل کنیم، نذر کردم برای امام هشتم “ع” … می‌گفت من همین طور مات و مبهوت شدم.

اینها «کارآ ی زنده» هستند و هیچ تفاوتی نمی‌گذارند؛ هر کسی که به در خانه اینها برود دست خالی بر نمی‌گردد؛ به این می‌گویند «عزیز». ابوالفضل"ع” را هم که می‌گویند «باب الحوائج»، به این دلیل است که از حق حمایت کرد.

**

شب عاشورا، حسین"ع” خطبه خواند و بعد هم رو کرد به اصحابش و گفت: هر کس می‌خواهد برود، برود. اینها با من کار دارند و با شما هیچ کاری ندارند؛ بلند شوید و بروید. می‌نویسند اولین نفری که بلند شد ابوالفضل"ع” بود. می‌دانید چه گفت؟ گفت: «نَفعَلُ ذالِکَ لِنَبقی بَعدَک؟». یعنی ما برویم برای اینکه بعد از تو زنده بمانیم؟ خدا نیاورد آن روز را …

روز عاشورا عباس نگاه کرد، دید همه شهید شدند؛ بنی هاشم هم شهید شدند. مجلسی می‌نویسد: «فَلَمّا رَأَی العَبّاسُ وَحدَةَ أخیهِ الحُسَین»، وقتی ابوالفضل"ع” دید برادرش تک و تنها مانده است، آمد به خدمت برادر و اجازه خواست. گفت: «هَل لی مِن رُخصَة؟»؛ اجازه می‌دهی بروم میدان؟ می‌نویسند: «فَبَکی الحُسَینُ علیه السَّلام». امام حسین"ع” شروع کرد به گریه کردن. به او فرمود: « أنتَ صاحِبُ لِوائی». برادر! تو علمدار منی؛ اگر تو بروی دیگر چه می‌ماند برای من؟ می‌دانید ابوالفضل"ع” چه جواب داد؟ فرمود: «قَد ضاقَ صَدری»؛ حسین جان! سینه‌ام تنگی می‌کند؛ دیگر نفس نمی‌توانم بکشم؛ چقدر صبر کنم؟ «وَ سَئِمتُ مِنَ الحَیات»؛ دیگر از این زندگی بیزارم. امام حسین"ع” به او گفت اگر این طور است، برو برای بچه‌ها کمی آب تهیه کن.

ابوالفضل"ع” اول آمد و با دشمن صحبت و اتمام حجت کرد. وقتی برگشت، دید صدای العطش بچه‌ها از خیمه‌ها بلند است. آماده شد و به سمت شریعه رفت. وارد شریعه شد، مَشک را پر از آب کرد، دستها را برد زیر آب و آب را آورد به سمت دهان. می‌نویسند: «فَذَکَرَ عَطَشَ الحُسَین علیه السَّلام». به یاد تشنگی برادر افتاد. آب را بر روی آب ریخت. از شریعه بیرون آمد و حرکت کرد؛ دارد در نخلستان می‌آید که ظالمی آمد و ضربه‌ای به دست راست ابوالفضل"ع” زد؛ یعنی همان دستی که مشک آب را با آن حمل می‌کرد. ابوالفضل"ع” این جملات را گفت: «وَاللهِ اِن قَطَعتُموا یَمینی، اِنّی أُحامی أبَداً عَن دینی». یعنی من دست از دینم بر نمی‌دارم، من دست از حق بر نمی‌دارم.

ادامه »

 نظر دهید »

حلقه مفقوده ؟؟!!!!

28 مهر 1394 توسط مدرسه علمیه صدیقه فاطمه س گرگان

مشکل ما آگاهی، علم و ایمان نیست!
پس گیر ما کجاست؟

مشکل ما آگاهی نیست، به اندازۀ کافی علم و آگاهی دینی داریم.
مشکل ما ایمان هم نیست، به اندازۀ کافی ایمان هم داریم.
محبت هم به اندازۀ کافی داریم.
کسانی بودند که با اشک به امام حسین(ع) تیراندازی می‌کردند.

ادامه »

 نظر دهید »

چرا عزای امام حسین از روز اول محرم است ؟

22 مهر 1394 توسط مدرسه علمیه صدیقه فاطمه س گرگان

شاید به اعتبار فرمایش امام رضا(ع) است که می‌فرماید از اول دهۀ محرم حزن و اندوه در چهرۀ پدرم دیده می‌شد و حالت عزادار به خود می‌گرفتند. در روایت آمده است که امام رضا(ع) فرمودند: هنگامی که ماه محرم شروع می‌شد، دیگر کسی پدرم را خندان نمی‌دید و هر روز ناراحتی او بیشتر می‌شد تا روز دهم محرم. پس وقتی روز دهم می‌رسید، آن روز روز مصیبت و اندوه و گریۀ او بود.(كَانَ أَبِي ع إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ… امالی صدوق/۱۲۸) در روایت مشهور دیگری وقتی پسر شبیب در اول محرم بر امام رضا(ع) وارد شد، حضرت برای او ذکر مصیبت شهادت و اسارت اهلبیت(ع) را کردند.(دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ.. امالی صدوق/۱۳۰)

شاید به این دلیل باشد که عزاداران قبل از عاشورا با ده شب عزاداری بتوانند خود را برای حضور در غم بزرگ عاشورا آماده کنند. چرا که پس از یک هفته عزاداری، حضور در ذکر مصیبت هولناک عاشورا قابل تحمل‌تر خواهد بود.

 

ادامه »

 نظر دهید »

عرفه ای در کنار مادرم

01 مهر 1394 توسط مدرسه علمیه صدیقه فاطمه س گرگان

روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از انجام اعمال روز عرفه در کنار خانواده در ایام نوجوانی‌شان توسط پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه‌ای منتشر شده است.

ین خاطره در قالب کلیپ صوتی با عنوان «عرفه‌ای در کنار مادرم» اینجا قابل دریافت است.

رهبر انقلاب این خاطره را در جریان گفت‌وشنود با جمعی از جوانان و نوجوانان در تاریخ 1376/11/14 بیان کرده‌اند:

یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست - لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند - چند ساعت طول میکشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع میشود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب - روزهای نه چندان بلند - به طول میانجامد.

آن وقت من یادم است که با مادرم - چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود - میرفتیم یک گوشه حیاط که سایه بود - منزل ما حیاط کوچکی داشت - آن‌جا فرش پهن میکردیم - چون مستحب است که زیر آسمان باشد - هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه مینشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من این‌گونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش.

همچنین گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در شرح فضایل دعای عرفه را می‌توانید اینجا ملاحظه کنید.

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 32
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35
  • ...
  • 36
  • ...
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
به نام خداوند بخشنده مهربان به وبلاگ مدرسه خوش امدید امید داریم مفید باشد

درباره مدرسه

مدرسه ی علمیه حضرت صدیقه فاطمه (س) گرگان در سال 80 افتتاح و مشغول به فعالیت می باشد.امیدواریم از مطالب وبلاگ استفاده و نظرات خود را به ما اعلام دارید. آدرس : گلستان ، گرگان ، شهرک جامی ، جامی6/1 تلفن :01732629605

محتواها

  • عید غدیر خم روز ناامیدی و یاس کافران است
  • مشارکت حداکثری ضامن افزایش قدرت نظام است
  • شرکت در انتخابات و انتخاب اصلح یک تکلیف الهی است
  • فتح خرمشهر، فتح‌الفتوح و قله فتوحات در جنگ تحمیلی است
  • ارتباط قلبي با امام عصر(عليه السلام) از مباحث مهم امامت و ولايت است
  • خدمت صادقانه و بی‌وقفه به مردم، رئیس‌جمهور را به قله شهادت رساند
  • خانواده محل رشد و تعالی
  • خانواده محل رشد و تعالی
  • پیش‌نشست کنگره بین‌المللی بزرگداشت علامه میرحامدحسین لکهنوی
  • نمایشگاه «ارزش مادری و فرزندآوری به روایت تصویر»
  • گفتمان سازی کرامت مادری و ارزش فرزندآوری امری ضروری است
  • زنان انسان‌ساز هستند
  • امام واسطه و منشأ فیض الهی است
  • معلم خوب، در مسیر رشد افراد تاثیر می‌گذارد
  • تهذیب نفس از وظایف منتظران حقیقی است
  • نشست توجیهی سفیران رضوان
  • حفظ قبور اولیای الهی از شعائر اسلامی است
  • تزیین باورهای باطل راه نفوذ شیطان است
  • ذکرهای قرآنی برای آرامش روح و روان
  • گزارش تصویری روز قدس

کاربران آنلاین

  • انانه
  • avije danesh
  • ندا فلاحت پور
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس