خوب، امشب (شب هشتم محرم) موضوع توسل ما معلوم است. من این نکته را مکرر گفتهام که اگر زین العابدین"ع” بودند و علی اکبر"ع” هم حیات داشت، مسلماً امامت برای علی اکبر"ع” بود؛ حتی در زیارتنامه علی اکبر"ع” دارد: « السلام علیکَ یا ولیَّ اللهِ و ابن وَلیِّه» که راجع به هیچ امامزادهای این تعبیر را نداریم؛ راجع به حضرت ابوالفضل"ع” هم چنین تعبیری نداریم؛ آنجا « ایّها العبدُ الصالح» داریم.
در تاریخ مینویسند حسین"ع” در بین راه که میآمد، هنگام سحری بود که حضرت سرشان را جلوی زین مرکب گذاشته بودند و مختصری خوابشان برد. ناگهان سر را بلند کردند و این جملات را تکرار فرمودند: «انّا للّه و انّا الیهِ راجعون وَ الحمدُ للّهِ ربِّ العالَمین». در مقاتل مینویسند حسین"ع” سه بار این جملات را تکرار کردند.
علی اکبر"ع” بسرعت خودش را به پدرش رساند. معلوم میشود که این پسر، مراقب پدر بوده و خواب به چشمش نمیآمده است. گفت: «مِمَّ حَمِدتَ الله وَ استَرجَعت؟». پدرجان! چرا آیه استرجاع را خواندی و حمد خدا کردی؟ حسین"ع” به او فرمود همین که داشتیم میرفتیم، دیدم یک منادی دارد ندا میکند: «القومُ یَسیرونَ وَ المَنایا تَسیرُ اِلیهِم».این کاروان میرود ولی مرگ آنها را بدرقه میکند.
بلافاصله علی اکبر عرض میکند: «یا اَبَه! أَ وَ لَسنا علی الحقِّ؟». پدرجان! مگر این راهی که ما میرویم، راه حق نیست؟ حسین"ع” میفرماید بله، این راه، راه حق است. علی اکبر میگوید: «اذَن لا نُبالی بالموت». پس ما دیگر باکی از مرگ نداریم؛ تا آخر پای حق میایستیم؛ تا پای جان میایستیم.
ادامه »