خدایا! کبریت داری؟؟!!
شما اگر نمازشب نخوانی، چپ نمیکنی، مثلاً در دره نمیاُفتی! ولی-مسأله این است که- سحرها یک چیزهایی میدهند که هیچوقتِ دیگری نمیدهند.
تو فکر میکنی «بلند شوم؟! حالا واجب هم که نیست! جهنم هم نمیبرند! زندگیام هم راه میافتد، بلند شوم یا نه؟!» دیگر-دست خودت است- «همت بلند دار که مردان روزگار، با همّت بلند به جایی رسیدهاند»
ببین مُچ تو را میگیرد! اگر بلند نشوی به تو میگوید: «ببین! تو اینکاره نیستی!»
همّت بلند خودتان را در نمازشب امتحان کنید، آنهم از خواب بلند شدن!
اگر در طول روز باشد و این پیشنهاد بشود، میگویید: «خُب، باشد!» مثلاً اگر به شما گفته شود: «اگر الآن-در ساعت ده صبح- این هشت رکعت را بخوانی، به یک مقامی میرسی، مقام محمود و ستوده!» میگویید: «خُب، باشد میخوانیم!» اما نه! نصفهشب به سراغت میآیند، آن موقع باید بلند شوی و نماز بخوانی! الآن که معلوم است، بلند میشوی و میخوانی. اما حالا معلوم نمیشود که چقدر اینکاره هستی؟!
در نماز شب، سیصد مرتبه «اَلعَفْو» میگویی؛ یعنی من خیلی میخواهم پاک بشوم! خیلی میخواهم مقرب بشوم! و هفتاد مرتبه «اَسْتَغفِرُاللهَ رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیه» میگویی. در حالی که شاید در نمازشب نتوانی هفتادتا گناه خودت را به ذهن بیاوری.
دین را باید برای بُردنِ «بالاترین و بیشترین لذت» جستجو کرد.
آقازادۀ آقای بهجت(ره) میگفت که علامه محمدتقی جعفری(ره) مرا دید، برگشت به من گفت: «ببین! بابایت اگر عطسه هم کرد، بنویس! هر کلمهای که گفت بنویس! نگاه کرد، بنویس! تو نمیدانی این بابایت چیست! قدرِ او را بدان، مثل او در طول تاریخ نیست!» آنها باید از آقای بهجت(ره) حرف بزنند.
حالا آقای بهجت(ره) را ببینید، میفرماید: چرا پیغمبر(ص) فرمود که من از دنیای شما زن و نماز را دوست دارم؟
(حُبِّبَ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ وَ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ؛ خصال/1/165)
حالا شرح این حدیث پیغمبر اکرم(ص) را از آقای بهجت(ره) بشنوید. آقای بهجت(ره) شرح میداد و میفرمود: یعنی در نماز لذتی از رابطۀ زن و مردی-از این جنس لذت-هست، به اضافۀ چیزهای دیگر(در محضر بهجت/۱/۸۱) حالا نهاینکه فقط مردها از نماز اینطوری لذت میبرند، زن و مرد فرق نمیکند، این رابطه هم برای زن و هم مرد شیرین است. اینرا که من نگفتهام، این سخن پیغمبر اکرم(ص) است و شارح آن هم آقای بهجت(ره) است.(اینجا) دیدید؛ من اصلاً نبودم، تقصیر من نیست! یکوقت نگویید که «تو همه را میخواهی با لذت تفسیر کنی!»
اگر ما سر سجادۀ نماز میرویم و این انتظار را نداریم، خیلی بیمزه هستیم!
طرف نمایشگاه ماشین دارد، ماشینهای آخرین مدل! بعد شما میروی در مغازۀ او و میگویی: «آقا کبریت داری؟» به تو میگوید: «کبریت! نه!» و بعد هم برای اینکه کار شما را راه بیندازد، میرود چندتا کبریت میخَرد و میگوید: «این هر روز میآید اینجا و میگوید: آقا کبریت داری؟» کبریت میآورد و میگذارد آنجا کنار چندتا بنز و… وقتی آمدی گفتی «کبریت داری؟» او میگوید: «بله داریم، بیا بگیر» بعد تو میخواهی پولش را بدهی، او میگوید: «نمیخواهد برو! ما را خفهکردی، از بس گفتی کبریت داری!»
ما هم میرویم درِ خانۀ خدا و میگوییم: «آقا کبریت داری؟» به خدا نمیدانیم که به حال خودمان بگرییم یا بخندیم؟! میگوییم: خدایا کبریت داری؟ خدا میگوید: «آره! ولی من امام زمان هم دارم! امام حسین هم دارم…»
دانلود با کیفیت خوب متوسط پایین
منبع: بیان معنوی