بنشین با خانمت گپ بزن...
اصلاح خانواده از اولویت و اوّلیت برخوردار است. یکی از دلایلش، سهولت آن است؛ یعنی اعضاء خانواده به کمک همدیگر راحتتر میتوانند راه ارتقاء و راه سعادت را طی کنند. ولی اصلاح یک جامعه خیلی سختتر و پیچیدهتر است. رسیدگی به وضع معنوی افراد در خانواده راحتتر است تا اینکه در یک جامعه بخواهیم به وضع معنوی افراد رسیدگی کنیم.
مثلاً آدم چه ثوابی میخواهد ببرد که بیرون از خانه بیشتر میبرد؟ اصلاً ثوابهایی که آدم در خانه میبرد با بیرون خانه قابل مقایسه نیست! مثلاً در روایت میفرماید که وقتی یک آقایی کنار خانم خودش به شبنشینی بنشیند، با هم گپ بزنند و صحبت کنند-مثلاً بگوید: خُب خانم چه خبر؟ حرفهای خانم را بشنود و خودش حرف بزند، بنشینند با همدیگر همینطوری صحبت کنند- میفرماید: این بیتوتهای که او در خانۀ خودش دارد-یعنی در خانۀ خودش هست و لباس راحت هم پوشیده و غذای مطلوبش را هم خورده- ثوابش از اعتکاف کنار خانۀ کعبه بالاتر است. (جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِیَالِهِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنِ اعْتِکَافٍ فِی مَسْجِدِی هَذَا؛ مجموعۀ ورّام/ج2/ص122) خُب بفرمایید! اگر کسی میخواهد معنوی بشود، از همین طریق میتواند معنوی بشود.
امام رضا(ع) میفرماید: اگر کسی دختر، همسر، خواهر، مادر، عمه یا خالۀ خودش را خوشحال کند، خداوند متعال برای او درجاتی بینظیر در نزد خودش در نظر خواهد گرفت. (إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرْأَفُ مِنْهُ عَلَى الذُّکُورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ یُدْخِلُ فَرْحَةً عَلَى امْرَأَةٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهَا حُرْمَةٌ إِلَّا فَرَّحَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ کافی/ج6/ص6) حالا شما هِی بروی با همۀ اهل عالم خوشبرخورد باشی، و هِی بخواهی همه را خوشحال کنی؛ اینجا دمِ دستت است! اگر میخواهی اعتکاف کنار بیتالله الحرام بروی، بنشین با خانمت گپ بزن. اگر میخواهی درجات بهشت و رضوان الهی را بگیری، خواهر و مادر و دختر خودت را خوشحال کن، همسرت را خوشحال کن.
یا مثلاً میفرماید: هرکسی بچۀ خودش را ببوسد، بابت هر یک بوسه خدا یک درجه در بهشت به او میدهد.(أَکْثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ أَوْلَادِکُمْ فَإِنَّ لَکُمْ بِکُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ مَسِیرَةَ خَمْسِمِائَةِ عَام؛ وسائل الشیعه/21/485) یعنی بچۀ خودمان را ماچ کنیم اینقدر درجه میدهند؟ بله! حالا شما مثلاً چقدر میخواهی در جاهای دیگر چهکار کنی که اینقدر به نور برسی؟ مثلاً فکر کن ببین دخترت چهطوری خوشحال میشود؟ مثلاً اگر یکدانه گلِ سر این رنگی داشته باشد، خوشحال میشود. خُب امشب یکدانه گلِ سر این رنگی بخر. چند وقت دیگر یک گل سر آن رنگی بخر.
شما میدانید که زیاد لباس خریدن برای خانمها، مستحب است، و اینکار به آقایان هم توصیه شده است. حالا لباس ارزان(نه خیلی گرانقیمت) با اینکار، میتوانید همسر خود را دقیقهای یکدفعه خوشحال کنید. آدم به اینجا که میرسد نباید یکدفعهای بگوید: «نه خانم! مگر شما چند دست لباس میخواهی؟!» اینها چیزهای خیلی سادهای است.
چهطور وقتی آدم به مسجد میرود، مسجد محل عبادت است و یک آدابی دارد! یا وقتی بخواهد به حج برود، یا بخواهد به زیارت برود، مدام میپرسد: «حاجآقا من دارم مثلاً مشرف میشوم به مشهد مقدس، کربلا، عتبات، یا مشرف میشوم به خانۀ خدا که زیارت کنم، حاج آقا چهکار کنم؟ میخواهم خیلی استفاده کنم!» خُب اینها خیلی سؤالهای خوبی است. اما ای کاش کسی سؤال میکرد: «حاج آقا، من میخواهم به خانۀمان بروم، چهکار کنم؟! میخواهم خیلی از این فرصت استفاده کنم.» ولی اینطوری میگوید: آقا خانه است دیگر! ببین وقتی دستت را اینطوری کردی، یعنی همه چیز را گفتی! انگار آن را دور ریختهای! آدم وقتی بخواهد چیزی را دور بیندازد، اینطوری میکند!
ثوابهایی که آدم توی خانه میبرد با بیرون خانه قابل مقایسه نیست…
منبع : بیان معنوی