فرار سوم....
پس از فرار شاه در پيام رهبر انقلاب اسلامي ملت ايران، امام خميني(رحمت الله علیه) خطاب به «عموم ملت شريف و شـجـاع ايـران» چنين آمد: «فرار محمدرضا پهلوي را كه طليعة پيروزي ملت و سـرلوحه سعادت و دست يافتن به آزادي و اسـتـقـلال اسـت بـه شـمـا ملت فداكار تبريك عرض ميكنم. شمـا ملـت شجـاع و ثـابـت قدم به ملتهـاي جهـان ثـابـت كـرديد كه با فـداكـاري و استقامت، ميتوان بر مشكلات، هرچه باشد، غلبه كرد و به مقصـد، هـرچـه دشوار باشد، رسيد. گـرچه اين ستمگر با دست آغشته به خون جوانان ما و جيب انباشته از ذخاير ملت، از دست ما گريخت ولـي بـه خـواسـت خـداونـد متعـال بـزودي بـه مـحاكمه كشيده خواهد شد و انتقام مستضعفين از او گرفته خـواهـد شـد.»
امام خمینی(رحمت الله علیه) همچنين در 26 دی ماه 57 روز فرار شاه از ایران گفتند: «خروج شاه اولین مرحلة پیروزی ملت ماست؛ و ما مشکلات زیادی در پیش داریم و ملت ما باید بداند که مجرد رفتن شاه، پیروزی نیست بلکه طلیعة پیروزی است.»
ايشان خطاب به ملت ایران اظهار داشتند: «شاه رفت و رژیم شاهنشاهی فروریخت. دزدان بیتالمال سرمایهها را خارج کردند و یکی پس از دیگری گریختند… اینان رفتند و آشفتگیها و خرابیهای بسیاری را بر جای گذاشتند که با خواست خدا و همت ملت باید ترمیم شود؛ گرچه سالها طول خواهد کشید.»
پس از پيروزي انقلاب، امام خمینی طي سخنراني در مدرسه فیضیه قم با بیان این مطلب که «در همین مدرسه شاه را نصیحت کردم نشنید، عصر عاشورا [13خرداد 42] گفتم کاری نکن که ملت تو را بیرون کند، نشنید و کاری کرد که ملت بیرونش کردند… اگر شاه به نصایح روحانیون توجه کرده بود و خدمت به این ملت کرده بود، سقوط نمیکرد. ليکن خدمت نکرد و خیانت کرد، و پشتوانه مردمی را از دست داد، وقتی که مردم شنیدند [شاه] رفت، شادی کردند چنانکه در رفتن پدرش شادی کردند . حکومتها باید عبرت بگیرند از این وضعی که در ایران پیش آمد، و بدانند که [این] وضع برای این بود که محیط اختناق به طوری پیش آوردند که، انفجار آورد». (تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی، صفحات631 - 629)
سي و چند سال پس از فرار محمدرضا پهلوي از ايران در 26 دي 1357، مروري بر چگونگي اين واقعه و رويدادهاي انقلاب اسلامي ملت ايران كه به آن فرار منجر گشت، و بازخواني اوراقي از تاريخ اين سرزمين براي نسل جديد ضروري است و براي آنان كه در آن دوران ايفاي نقش كردهاند يا شاهد تحولات سريع و شگرف زمان خويش بودهاند، مفيد و خاطرهانگيز است.
شكلگيري و گسترش مرحلة نوين نهضت اسلامي ايران از دي ماه 1356 تا دي ماه 1357 و قيام هماهنگ مردمي به رهبري امام خميني(رحمت الله علیه) ، برگزاري مراسم چهلمهاي شهدا در شهرهاي مختلف، كشتارهاي قم و تبريز و تهران و مشهد و شيراز و يزد و اصفهان و كرمان و بسياري از مناطق كشور، اعتصابهاي عمومي گسترده و مستمر، و تظاهرات خياباني وسيع و سراسري با پيشگامي روحانيان در شبكة گستردة مساجد و محافل اسلامي، سركوب خونين مردم را بياثر ساخت و به رغم حمايت كامل امريكا و انگليس و قدرتهاي غربي از رژيم شاه، كنترل كشور از دست مقامات سياسي و نظامي رژيم سلطنتي پهلوي خارج گشت و در زمان كوتاهي، پايههاي اقتدار نظام وابسته شاهنشاهي سست و منجر به فرار شاه گرديد.
شاه به خواست امريكاييها آخرين تير خود را رها كرد و بر اساس تلقي غلط از ماهيت انقلاب و مطالبات مردم، كوشيد با انتخاب بختيار يكي از رهبران جبهه ملي به سمت نخستوزيري، خشم مردم را فرونشاند. روز 26 دي 1357، محمدرضا پهلوي پس از سالها ظلم و جنايت در حق مردم مسلمان ايران، از كشور گريخت و در اولين ايستگاه آوارگي بدفرجام به مصر رفت، در حاليكه حتي بسياري از نزديكترين حاميانش نيز از پذيرفتن او در سرزمين خود، بيم داشتند. پس از فرار شاه، مردم سراسر ايران با آمدن به خيابانها و پايكوبي و شادماني و پخش گل و شيريني، اين پيروزي بزرگ را جشن گرفتند.
سنت خانوادگي فرار از مردم و وطن، و جان دادن در ديار بيگانگان، ظاهراً به شيوهاي عادي و مرسوم در خانوادة بيريشه و بيگانهپرست پهلوي تبديل شده بود. سرنوشت مشترك رضا شاه بركشيدة انگليس و محمدرضا شاه دو تابعيتي امريكا و انگليس، چنين بود كه در واپسين لحظات احساس خطر نهايي به دامن بيگانه بازگردند تا به پندار خويش از خشم مردم و مكافات عمل بگريزند.
«فرار سوم» در سلطنت پهلوي نه از جنس فرار موقت دوم در مرداد 1332 كه از سنخ فرار اول رضاشاه در شهريور 1320 بود. اين فرار، بازگشتي نداشت. از آن پس، شمارش معكوس پايان عمر53 ساله سلطنت ننگين پهلوي كه خود را وارث 2500 سال شاهنشاهي ميناميد، آغاز گشت و طليعة فجر پيروزي ملت ايران پديدار شد. در كمتر از يك ماه پس از فرار شاه، طومار يك عمر جنايت و استبداد و وابستگي پهلويها درهم پيچيده شد.
منبع : راسخون